شرح کامل سمینار «ادغام بانکها؛ بیمها و امیدها»؛ در حاشیه ITE 2019- بخش اول
بزرگنمایی:
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری-تحلیلی ایران مراسم نیوز، به نقل از ستاد خبری رویداد ITE، این سمینار در سومین روز از برگزاری ITE 2019 (30 آبان ماه سال جاری)، در سالن بهارستان برگزار شد.
سیدمهدی حسینی عضو هیاتمدیره بانک سپه، دبیر علمی سمینار «ادغام بانکها؛ بیمها و امیدها» بود. محمد ربیعزاده معاون کسب و کار بانک اقتصاد نوین، علی سعدوندی استادیار دانشگاه ولونگونگ و ژان صیاد عضو هیاتمدیره شرکت شاپرک نیز به عنوان سخنران، در نشست این سمینار حضور داشتند.
همچنین رضا گودرزی معاون فناوری موسسه مالی و اعتباری نور، عابد آفتابی مدیرعامل شرکت ایران ارقام و مسیح قائمیان پیشکسوت صنعت پرداخت، اعضای کمیته ناظر بر محتوای سمینار «ادغام بانکها؛ بیمها و امیدها» بودند.
در ادامه بخش نخست از آنچه در این رویداد گذشت را میخوانید.
***
- سیدمهدی حسینی دبیر علمی سمینار: ادغام بانکهای نیروهای مسلح در بانک سپه، یکی از رویدادهای مهمی است که امروز در شبکه بانکی کشور جریان دارد. این موضوع، که از آن به عنوان طرح ملی یاد میشود، از ابعاد وسیعی برخوردار است. فرایند ادغام، بر اساس پیشنهاد رئیسجمهور و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به مقام معظم رهبری و موافقت و دستور ایشان، در خرداد ماه سال گذشته کلید خورد. پس از ابلاغ موضوع به نهادهای ذیربط، مقرر شد کارگروهی با تولیت بانک مرکزی و مشارکت وزارت امور اقتصادی و دارایی، ستاد کل نیروهای مسلح و بانک سپه، ماموریت تدوین طرح ادغام را بر عهده بگیرد. این طرح در قالب مصوبهای 31 بندی، تنظیم و در اسفند ماه سال 1397، به بانک سپه و دیگر نهادهای ذیربط ابلاغ شد. کارگروه تلاش کرده است در مصوبه خود، سطح کلان موضوع ادغام و رویکردهای اصلی سیاستگذار آن را مشخص کند.
در سمینار حاضر، فرصتها و چالشهای فرایند ادغام بررسی میشود. چنین پروژهای در این ابعاد و گستردگی، دومین بار است که در دنیا رخ میدهد. اکنون پنج بانک و موسسه بزرگ، در حال پیوستن به بانک بزرگ دیگری هستند و حجم بالایی از دارایی و بدهیها در جریان این ادغام، منتقل میشود. چنین تجربهای صرفا یکبار در آمریکا رخ داده است.
موضوع ادغام و تملیک شرکتها و کسب و کارها، ادبیاتی بسیار غنی در سطح بینالمللی دارد. در قوانین تجارت و مدنی بسیاری از کشورها نیز به آن توجه شده است. به همین دلیل، تجربههای مربوط به آن در دنیا منحصر به فرد نیست و به دفعات برای شرکتهای تجاری مختلف، چنین اتفاقی رخ داده است و میدهد. از آقای سعدوندی میخواهم که در مورد این تجارب بینالمللی و رویکردهایی که نسبت به ادغام در دنیا وجود دارد، توضیح دهند.
- علی سعدوندی استادیار دانشگاه ولونگونگ: نگاهی به تاریخچه فعالیتهای بانکی در دنیا، مشخص میکند که شاید در طول حدود 100 سال، تعداد بانکها رو به افزایش بود. در دهههای 1980 و سالهای ابتدایی دهه 1990 میلادی، در بسیاری از کشورها تعداد بانکها بسیار زیاد شد. اما از میانه دهه 90 به بعد، روند بانکداری تغییرات بسیار عمدهای پیدا کرد. شاید مهمترین موضوعی که در نظام بانکی در آن مقطع نمود یافت، مفهومی با عنوان «واسطهزدایی» بود. به این معنا که مشتریان بانکها تلاش کردند تا حد امکان، خدمات بانکی و مالی را به صورت مستقیم دریافت کنند. برای مثال پیش از آن، بسیاری از افراد برای سرمایهگذاری، سراغ شرکتهای واسطهای میرفتند که سبد متنوعی از سهام را به آنها عرضه میکردند. مشترتان در آن زمان، خدمات چنین شرکتهایی را مطلوب میدانستند. از دهه 90 به بعد؛ بسیاری از افراد به این نتیجه رسیدند اینگونه خدمات بسیار گران تمام میشوند. آنها به همین دلیل، حسابهای کارگزاری ایجاد کردند و به سمت سرمایهگذاری مستقیم در بازارهای بورس رفتند.
البته سرمایهگذاری فعالیت اولیه شبکه بانکی نیست و بخش اعتباری یا ارائه تسهیلات اهمیت بیشتری دارد. بعد از تغییراتی که در بخش نخست رخ داد، به تدریج این جریان به وجه دوم نیز تسری یافت. در نظام بانکی، شرایط به گونهای است که بخش زیادی از حسابها در اختیار مشتریان اندکی است. مشتریان اصلی این نظام، آنهایی هستند که سپردهگذاریهای کلانی را در بانکها انجام دادهاند. از مقطعی به بعد اینگونه افراد به سمت ایجاد کسب و کارها و دفاتر خانوادگی رفتند که به صورت مستقیم وام در اختیار درخواستکنندگان قرار میداد. به عبارت دیگر، مشتریان بانکی به ارائهکنندگان خدمات بانکداری تبدیل شدند. اکنون برخی از این دفاتر، به خود بانکها نیز وام پرداخت میکنند.
خلاصه مباحثی که اشاره کردم این است که از دهه 90 به بعد، فرایند «واسطهزدایی»، بسیار فراگیر شد. همزمان فناوری به شبکه بانکی کشورها ورود پیدا کرد. در نتیجه، مشتریان بانکی توانستند خدمات را ارزانتر دریافت کنند. اکنون شرایط در سطح دنیا به گونهای است که بانکها میدانند با مدل کسب و کاری قدیمی، نمیتوانند به حیات خود ادامه دهند. آنها برای غلبه بر این چالش، به سمت «تملک و ادغام شرکتی» رفتند. یکی از موجهای بزرگی که در این «حوزه» در تاریخ کسب و کاری دنیا رخ داد، مربوط به نظام بانکی بود. به گونهای که در آمریکا، تعداد بانکها در آن مقطع، 14 هزار و 500 عدد بود که در طول 20 سال به صورت مرتب کاهش یافت و در سال 2007 به حدود شش هزار مورد رسید. این روند در کشورهای دیگر نیز دیده میشود. البته شبکه بانکی در ایران تا حدودی از ترند روز، عقبتر است.
اکنون در دنیا، نوعی نظام دوگانه بانکی وجود دارد. در اقتصاد کشورهای پیشرفته، تعداد اندکی بانک بسیار بزرگ و تعداد قابل توجهی از بانکهای بسیار کوچک فعال میکنند. به عبارت دیگر، بانکهای متوسط تقریبا از نظام بانکی حذف شدهاند. در کشورهایی مانند انگیس، استرالیا و آمریکا، بانکهای بزرگ، بیش از 90 درصد از بازار را در اختیار گرفتهاند. هر چند بانکهای کوچک محلی، کمتر از 10 درصد بازار را به خود اختصاص دادهاند، اما حضور آنها ضروری است. توصیه من این است که شبکه بانکی ایران نیز از این تجربههای بینالمللی درس بگیرد. بر همین اساس، روند ادغام بانکهای نیروهای مسلح در بانک سپه را نیز، مثبت میدانم. اگر این پروژه با موفقیت طی شود، بانکهای دیگر را نیز برای ادغام تشویق میکند. اندازه اقتصاد ایران به برخی کشورهایی که تجربه ادغام را داشتهاند شبیه است. اکنون در استرالیا چهار و در انگلیس پنج بانک بزرگ وجود دارد.
- حسینی: به هر حال ایران نمیتواند از این روندی که در دنیا شکل گرفته است، دور بماند. انتظار میرود مسیری که در کشور در حوزه ادغام بانکی آغاز شده است، در انطباق کامل با دستورالعملهایی که در این حوزه وجود دارد، به پیش برود. در گذشته نیز تجربههای مشابهی در ایران رخ داده است؛ برای مثال در سال 1358 روند ملی شدن صنعت بانکی کلید خورد. این امر، شامل بانکهای دولتی، خصوصی و خارجی شد و آثار آن تا سالها بعد ادامه داشت. جناب ربیعزاده، به نظر شما پروژه ملی ادغام در بانک سپه، تا چه حد با تجربه ادغامهای ابتدای انقلاب همخوانی دارد و آیا از ثمرات پروژه در حال اجرا، میتوان برای کل سیستم بانکی کشور استفاده کرد؟
- محمد ربیعزاده معاون کسب و کار بانک اقتصاد نوین: تاریخ بانکداری در ایران، در بردارنده 134 سال تجربه است. پیش از انقلاب فقط یک مورد ادغام، در سیستم بانکداری کشور رخ داد. دیگر بانکها با انحلال یا ورشکستگی به کار خود پایان دادند، اما از سال 1357 به بعد، ادغامهای بزرگی در این سیستم اتفاق افتاد. در مرحله نخست، بانکها ملی اعلام شدند. در ادامه، از آنجا که اداره آن تعداد بانک برای دولت سخت بود، بر اساس مصوبه شورای انقلاب، ادغام آنها کلید خورد. بانکهای بزرگ از جمله ملت، تجارت، کشاورزی، مسکن و رفاه، حاصل این تجربه موفق هستند.
شرایط سالهای نخست پس از انقلاب، از چند جنبه با امروز بسیار متفاوت است؛ مالکیت بانکهای ادغام شده و شونده، تحولی که بانکداری الکترونیک در شبکه بانکی ایجاد کرده است، گستردگی بانکها و ساختاری که بر صورتهای مالی آنها حاکم است. این تفاوتها هر چند فرایند ادغام را پیچیدهتر میکند اما هنوز هم، میتوان از تجربههای اول انقلاب در این حوزه، در ابعاد مختلف استفاده کرد.
در هر ادغام، چند بعد اهمیت زیادی دارند؛ از جمله دینفعان که شامل مالکان، مدیران، کارمندان و واحدهای نظارتی میشود. مالکان را میتوان به دو گروه نقسیم کرد؛ گروهی از آنها نهادی و عمده و گروه دیگر، سهامداران خرد هستند. جنس برخورد و تعامل با آنها کاملا با یکدیگر متفاوت است.
بعد دیگر، محیط حقوقی ناظر بر ادغام است که اهمیت بسیار زیادی دارد. بر اساس معیارهای مدیریت ریسک، در مجموع بیش از 25 خطر متوجه شبکه بانکی است و در شرایط ادغام، احتمال وقوع آنها شدت میگیرد.
همچنین در پروژه ادغام، معماران این فرایند، به عنوان کسانی که قرار است آن را به پیش ببرند، بسیار مهم هستند. فرایند ادغام به سه مرحله قبل، حین و پس از آن تقسیم میشود که نکات قابل توجهی در هر سه بخش وجود دارد. از جمله مباحث بسیار مهم، چگونگی و استانداردهای حسابداری و موضوع مالیات است.
نباید فراموش کرد که بیشتر تجربههای ادغام در دنیا، موفق نبودهاند اما آنهایی که به موفقیت رسیدهاند، نتایج بسیار خوبی داشتهاند. برای مثال در ژاپن، از ادغام دو بانک بزرگ این کشور به نامهای توکیو و میتسوبیشی، به همراه تعدادی از بانکهای کوچکتر، یک ابربانک موفق به وجود آمد. اما در همین کشور، بسیاری از تجربههای ادغام بانکهای خرد و محلی، با موفقیت همراه نبود. همچنین در هند نیز مواردی از شکست در چنین پروژههایی دیده میشود. در اینگونه تجربهها، انبوهی از مطالبات غیرجاری، فشارهای زیادی را به بانکهای ادغامی منتقل کرد.
موضوع مهم در هر پروژه ادغام، نتیجه آن است؛ باید دید این فرایند قرار است چه مشکلی را حل کند و هدف سهامداران از رفتن به سمت آن چه بوده است؟ ادغامها را میتوان به دو نوع اجباری و اختیاری تقسیم کرد. همه تجربههای از این دست در سالهای پس از انقلاب، اجباری و دستوری بودهاند. در هیچ موردی، بانکها یا موسسههای مالی، دور هم جمع نشدهاند و به توافق نرسیدهاند که بر اساس مطالعات طولانی، ادغام آنها میتواند به نتایج مثبتی چون صرفهجویی در مقیاس، افزایش بازه داراییها و بیشتر شدن سهم بازار، منجر شود. در حالی که اگر این اتفاق رخ می داد، نتیجه چنین ادغامی، تشکیل بانکی سالم و کارا بود که به صورت مرتب، ثروت خلق میکرد و سودآوری داشت. همچنین این بانک در بازار پولی نقش موثرتری را میتوانست بازی کند. یکی از اهداف اصلی قانون عملیات بانکی بدون ربا، گردش صحیح پول و اعتبار، در مسیر توسعه اقتصادی کشور است. در پروژه ادغام نیز بانک جدید باید، برای سهامداران، به عنوان ذینفعان خود ثروت خلق کند، سودآوری داشته باشد و بر توسعه اقتصادی کشور، تاثیر مثبت بگذارد. اگر پروژه به چنین نتایجی نرسد، موفق نبوده است. حتی اگر فرایند ادغام، تشریفات لازم را طی و بخشی از مشکلات بانکهای ادغامی را نیز حل کرده باشد، بدون نتایج مورد اشاره، از نظر حرفهای موفق محسوب نمیشود.
- حسینی: بدون شک نتایج ادغام و بهرهای که در نهایت دینفعان از این پروژه میبرند، اهمیت زیادی دارد. در هر فرایند ادغام از یک سو، بخشهای مختلف باید استرتژیهای مشخصی داشته باشند و از سوی دیگر حمایت از این پروژه در سطح ساختاری و فرایندی ضروری است. در این میان حوزه فناوری اطلاعات نیز نقش پررنگی در موفقیت یا شکست فرایند ادغام دارد. در بسیاری از تجربههای مشابهی که در دنیا رخ داده است، این حوزه در جایگاه پیشبرنده ادغام مینشیند. آیا در ایران نیز بخشهای فناوری اطلاعات بانکها میتوانند چنین نقشی داشته باشند؟ آنها به چه الزاماتی نیاز دارند تا بتوانند به شکلگیری سازمانی چابک کمک کنند؟ آقای صیاد در خدمت شما هستیم.
- ژان صیاد عضو هیاتمدیره شرکت شاپرک: ابتدا به این نکته میپردازم که اساسا چرا ادغام صورت میگیرد. دولتها برای اینکه بتوانند قدرت تبادل اقتصادی خود را افزایش دهند، ناچار هستند بانکهای بزرگی را تشکیل دهند که سرمایه زیادی را در اختیار داشته باشند. دولت هند با ادغامهایی که در بین 22 بانک عمومی این کشور انجام داده، تعداد آنها را به 12 عدد رسانده است. برنامه این کشور، ادامه روند ادغامها و کاهش تعداد بانکهای بزرگ به چهار مورد است. با توجه به وسعت و جمعیت کشور هند، این پروژه بسیار پیچیده خواهد بود. اکنون برخی از شرکتهای بزرگ این کشور، برای سرمایهگذاریهای خود از منابع مالی بانکهای خارجی بهره میگیرند اما دولت هند معتقد است بانکهای داخلی باید توان حمایت از این کسب و کارها را داشته باشند. به همین دلیل میخواهد، از طریق پروژه ادغام، بانکهای بزرگی را در کشور تشکیل دهد که از سرمایه زیادی برخوردار باشند.
ادغام بانکها، تبعات مثبت و منفی مختلفی دارد. کاهش سطح رقابت، افزایش احتمال ریسک و ضربهای که در صورت ایجاد بحران در بانکهای بزرگ، به اقتصاد کشور میخورد، از جمله معایب آن است. دولت هند برای کاهش اینگونه خطرات، به بانکهای منطقهای خود اجازه داده است که بانکهای کوچکی را برای امور مختلفی چون پرداخت یا سرمایهگذاریهای اندک، در مرکز تاسیس کنند.
علاوه بر موارد ادغام دولتی و دستوری، برخی بانکهای خصوصی نیز ممکن است با اهدافی چون دور کردن رقیب و افزایش سهم بازار، تصمیم بگیرند به یکدیگر بپیوندند؛ اینگونه ادغامها اختیاری هستند.
در هر دو حالت، زمانی که قرار است چند بانک با یکدیگر ادغام شوند، آنها باید چشمانداز و ماموریتی را برای بانک جدید، تعیین کنند و آنچه که بودهاند را از یاد ببرند. استراتژیها و فرایندها در حورههای مختلف از جمله مشتری، فناوری اطلاعات، امور کسب و کاری، مدلهای بانکی و مسائل مالی نیز باید بر این اساس تعریف شوند. سامانهها، نرمافزارها، سختافزارها و راهحلهایی که میتوانند پاسخگوی شرایط و اهداف بانک جدید باشند نیز بر اساس چشمانداز و ماموریتهایی که دارد تعیین میشود. تصمیمگیرندگان و مجریان فرایند ادغام، نباید اصرار داشته باشند که داشتههای خود را به بانک تحمیل کنند. آنها باید همه عوامل ریسک را که ممکن است به پروژه ادغام و عملکرد بانک جدید آسیب بزند، شناسایی کنند و راهکاری برای کاهش آن بیابند. در پروژه ادغام بانکهای نظامی در بانک سپه، شش مجموعه درگیر هستند و این موضوع، ریسکهای احتمالی را افرایش میدهد. کنترل و مدیریت آنها در این مسیر، اهمیت زیادی دارد.
هر یک از بانکها، رویهها و فرایندهای سازمانی خود را دارند و ادغام آنها در یکدیگر ساده نیست. در حوزه فناوری اطلاعات، یکسانسازی این رویهها و فرایندهای بسیار مهم است. از سوی دیگر، هر مجموعهای فرهنگ سازمانی خاص خود ار دارد و یکی از مهمترین بخشها در هر پروژه ادغام، ایجاد فرهنگ مشترک است.
ادامه دارد ...
تنظیم گزارش: سارا اسلامی