شرح کامل نشست «کارنامه شتابدهندهها در بوته نقد»، در حاشیه ITE 2019- بخش دوم
مرکز فابا
بزرگنمایی:
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری-تحلیلی ایران مراسم نیوز، به نقل از ستاد خبری رویداد ITE، این پنل، روز چهارشنبه 28 آبان ماه، با هدف بررسی عملکرد مراکز شتابدهنده از زاویههای مختلف، در سالن پردیس نمایشگاه گفتوگو برگزار شد.
داوود فرجزاده فعال حوزه استارتاپی و مدیر فناوریهای نوین شرکت EMEW کانادا، دبیر علمی نشست «کارنامه شتابدهندهها در بوته نقد»، بود. مهرداد امانی مدیرعامل صندوق توسعه صادارت و تبادل فناوری، سیهل عباسی معاون کارآفرینی و نوآفرینی شرکت همآوا، محمدرضا قبادی مدیرعامل شتابدهنده نوینتک و علی هزاوه معاون امور فناوری پارک فناوری پردیس نیز در این پنل، حضور داشتند.
در ادامه، بخش دوم و پایانی از شرح کامل آنچه را که در نشست «کارنامه شتابدهندهها در بوته نقد» گذشت، میخوانید.
***
- داوود فرجزاده: چالشهایی در اکوسیستم شتابدهی وجود دارد. برای مثال گروهی از افراد با انگیزه بهرهگیری از امتیازات تاسیس یک مرکز شتابدهی به سمت فعالیت در این حوزه میآیند، اما در عمل کار دیگری انجام میدهند. آیا مرجع نظارتی به اندازه کافی روی فعالیت کسانی که مجوز این مراکز را دریافت میکنند، نظارت میکند؟ گفته شد که حدود 50 شتابدهنده در کشور فعال هستند. آیا مرکز شتابدهی نوآوری بر همه مراحل فعالیت هر یک از آنها نظارت دارد؟
- علی هزاوه: نخست این نکته را بگویم که تعداد شتابدهندههای فعال در کشور، بیشتر از 50 مرکز است. ضمن اینکه اکنون مجوزی برای شتابدهی نیز در ایران صادر نمیشود. به عبارت دیگری رگولاتوری که مسئولیت صدور مجوز و نظارت بر شتابدهندهها را بر عهده داشته باشد، وجود ندارد. مرکز شتابدهی نوآوری، فقط بازوی اجرایی معاونت علمی و فناوری رئیسجمهور، برای کمک به شتابدهندههاست. تقاضاها برای دریافت تاییدیه این مرکز، بسیار بیشتر از 50 مورد بوده است اما مابقی متقاضیان، استانداردهای لازم را نداشتهاند. اکنون بر اساس برآورهای ما، بیش از 100 شتابدهنده، حداقل در حد اسم در کشور وجود دارند. البته من به شخصه نمیدانم چه تعدادی از آنها در عمل نیز، فرایندهای شتابدهی را انجام میدهند.
مرکز شتابدهی نوآوری معتقد است که اگر گروه یا مجموعهای، از ظرفیت لازم برای فعالیت به عنوان شتابدهنده برخوردار باشد، باید فرصت حضور در این عرضه را پیدا کند. انتظار اینکه پروژههای استارتاپی، با منابع دولتی پیش بروند اشتباه است، بخش خصوصی باید روی ایدههای آنها سرمایهگذاری کند. همانگونه که لازم است به استارتاپها، فرصت رشد کردن و تبدیل شدن به کسب و کارهای بزرگ داده شود، شتابدهندهها نیز، به زمان برای رشد تدریجی نیاز دارند.
از سوی دیگر، شاید لازم نباید آمار مراکز شتابدهنده افزایش یابد. در واقع ممکن است اکوسیستم چنین ظرفیتی را نداشته باشد. شتابدهندههایی که تاییدیه مرکز شتابدهی نوآوری را دریافت کردهاند نیز، همگی در یک سطح قرار ندارند. بعضی سابقه فعالیت چند ساله دارند و برخی، نخستین فراخوان شتابدهی خود را اعلام کردهاند.
باید دادههای دقیقی جمعآوری کرد که این مراکز، هر یک تا چه حد فعالیت کردهاند و چه پروژهایی را تحت پوشش قرار دادهاند. شاید گاهی این نکته که شتابدهندهای، تاییدیه را دریافت کرده اما کار دیگری انجام داده است، بر مبنای دادههای صحیحی نباشد. با این حال، مرکز شتابدهی نوآوری انتظار دارد که شتابدهندهها بر اساس قرارداد خود با مرکز عمل کنند و در مواردی نیز عضویت برخی از مراکز را به این دلیل که در عمل، در حوزههای دیگری فعالیت میکردند، لغو کرده است. بنابراین نظارتهای این چنینی از سوی معاونت علمی و فناوری رئیسجمهور، بر فعالیت آنها انجام میشود.
از میان شتابدهندههایی که تاییدیه مرکز شتابدهی نوآوری را دریافت کردهاند، برخی شکست خورده یا با یکدیگر ادغام شدهاند و گروهی نیز به فعالیت خود ادامه میدهند. شاید چند سال دیگر، بهتر بتوان در مورد عملکرد آنها قضاوت کرد.
- فرجزاده: بدون شک، برای اینکه شتابدهندهای بتواند مورد تایید نهادی چون مرکز شتابدهی نوآوری قرار گیرد، باید ویژگیهایی داشته باشد. آیا معیارهای مورد نظر برای دریافت تاییدیه، به گونهای هستند که سرمایهگذاران و صندوقهای سرمایهگذاری بتوانند به شتابدهندههای عضو مرکز اعتماد کنند؟
- هزاوه: به اعتقاد من، اگر نگویم همه اما، تعداد قابل توجهی از آنها از ظرفیت لازم برای همکاری برخوردارند و ارزش مذاکره را دارند. پیشنهاد خود من این است که صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه، سراغ شتابدهندههایی، با حداقل یک سال سابقه فعالیت، بروند. البته مواردی چون زمینه مورد نظر برای سرمایهگذاری و مبلغ تعیین شده نیز در این میان اهمیت دارد. این مباحث در مذاکرههای فعالان بخشخصوصی با یکدیگر مشخص میشود و دولت دخالتی در آنها نمیکند. بدون شک، در میان شتابدهندههایی که تاییدیه مرکز نوآوری شتابدهی را دریافتکردهاند، برخی موفق محسوب میشوند که صندوقهای سرمایهگذاری میتوانند با آنها وارد مذاکره شوند.
- فرجزاده: یکی از ملزوماتی که فعالیت شتابدهندهها را تسهیل میکند و میتواند آنها را به بلوغ برساند، سرمایه است. جناب امانی، با توجه به اینکه بارها در این نشست تاکید شد که باید به مراکز شتابدهنده برای بهبود فعالیت آنها فرصت دارد، به به نظر شما صندوقها در این مسیر چه کمکی میتوانند ارائه کنند؟
- مهرداد امانی: زمانی که نخستین گامهای شکلگیری صندوقهای سرمایهگذاری در ایران برداشته میشد، تحقیقی در این مورد صورت گرفت که آیا به طور کلی، با توجه به ظرفیتهای موجود در کشور این نهادها میتوانند به سمت سرمایهگذاری خطرپذیر حرکت کنند؟ سابقه ایجاد صندوقها در کشور به نوعی به دهه 60 و تاسیس صندوق مالی توسعه تکنولوژی بازمیگردد، این فرایند در دهه 80 با تاسیس صندوق گسترش کارآفرینی و در ادامه صندوقهای پژوهش فناوری ادامه یافت و آرام آرام VCهای خصوصی نیز شکل گرفتند. اکنون همین فرایند تدریجی، در مورد شتابدهندهها طی میشود. نهاد جدید و پیچیدهای در کشور شکل گرفته است. به طور کلی اکوسیستم مرتبط با استارتاپها، شتابدهندهها و صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر، پیچیدگیهای اقتصادی خاص خود را دارد. هر فردی، حتی اگر سرمایه زیادی داشته باشد، نمیتواند در این حوزه فعالیت کند. بعضی از سرمایهگذاران کلان کشور، شناختی از اکوسیستم استارتاپی ندارند و فقط صنایع و بازارهای شناخته شده را میشناسند. این اکوسیستم باید به حدی از عمق و کیفیت برسد که توجه سرمایهگذاران سنتی را نیز به خود جلب کند. بر همین اساس، رسیدن دیگر بخشهای مرتبط از جمله شتابدهندگان به مرحله بلوغ نیز به زمان نیاز دارد.
توان مالی برخی از VCها از جمله صندوق توسعه صادارت و تبادل فناوری، در حد متوسط است اما برخی نهادهای مالی، سرمایههای بسیار کلانتری را در اختیار دارند. گروه نخست ناچار است با احتیاط بیشتری پروژهها را ارزیابی کند.
یک نکته دیگر را نیز باید در نظر گرفت. بزرگترین بخش اقتصادی ایران، نفت و پتروشیمی است، اما شتابدهنده چندانی در این حوزه وجود ندارد و به تازگی یک یا دو مرکز نوآوری، با موضوع نفت و پتروشیمی در حال تاسیس است. در مقابل، تعداد زیادی از شتابدهندهها به دلیل سهولت فعالیت در حوزه فناوری اطلاعات، به سمت آن رفتهاند. اکنون بسیاری از فضاهایی که میتوانند ارزش افزوده زیادی داشته باشند مغفول ماندهاند و شتابدهندهای در مورد آنها فعالیت نمیکند. البته برخی نهادها و سازمانهای دولتی مرتبط نیز، علاقهای به شکلگیری نوعی همکاری با مراکزی چون شتابدهندهها ندارند و حاضر نمیشوند روی پروژههای آنها سرمایهگذاری کنند.
واقعیت این است که در ایران شتابدهندهها قادر به فعالیت کاملا مستقل نیستند و به پشتیبانی مالی نیاز دارند. یک نهاد مالی ثروتمند، باید پشت شتابدهنده بایستد. از سوی دیگر، خود مراکز شتابدهنده نیز باید به حدی از رشد و بلوغ برسند که بتوانند برای سرمایهگذار ارزش افزوده، ایجاد کنند. آشنایی مدیران آنها با قواعد مذاکره یا برخوردای از نیروی انسانی کارآمد نیز ضروری است. نهادهای سرمایهگذار نباید احساس کنند با ورود به یک شتابدهنده، به جای سود، با انبوهی از مشکلات مواجه میشوند. این مراکز باید بتوانند به صورت دقیق توضیح دهند که چه پروژهای را میپذیرند، چه فرایندی را طی میکنند، آن را در چه حالتی تحویل میدهند و اگر استارتاپ موفق شد، در نهایت چه سودی دریافت میکنند. شتابدهندههای ایران این توانایی را ندارند. همچنین آنها باید تخصصی بشوند و سوم اینکه عملکرد آنها به حدی از جذابیت برسد که سرمایهگذاران را جذب کند. در این صورت است که میتوان ادعا کرد، شتابدهندهها به مرحله بلوغ رسیدهاند و میتوانند تا حدودی مستقل عمل کنند.
البته من ادعا نمیکنم صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر نیز به بلوغ کامل رسیدهاند، اما به هر حال تجربه بیشتری نسبت به شتابدهندهها دارند. در حال حاضر هم صندوق توسعه صادارت و تبادل فناوری این آمادگی را دارد که با شتابدهندههای فعال در این حوزه، برای همکاری مذاکره کند.
یک نکته هم اضافه کنم که رگولاتور هیچ وظیفهای در قبال معاملات میان استارتاپها، شتابدهندهها و صندوقهای سرمایهگذاری، از جمله تعیین میزان یا قیمت سهام ندارد، اما میتواند شرایطی را برای حمایت از شتابدهندهها فراهم کند. در عین حال، افزایش نظارتها نیز ضروری است. چرا که هر کجا امتیازهایی فراهم میشود، ممکن است افرادی از آن سوءاستفاده کنند.
- فرجزاده: بحث دیگری که در این میان وجود دارد به تضامینی بازمیگردد که به سرمایهگذار ارائه میشود از جمله در مورد ایده یا این موضوع که شتابدهنده تیم خوبی در اختیار داشته باشد. آیا مرکز شتابدهی نوآوری نیز به سرمایهگذاران تضمینی برای جلب اعتماد آنها میدهد؟ شاید بتوان اسم این کار را به نوعی بیمه کردن گذاشت، آیا چنین مفهومی در ساختار اقتصادی کشور وجود دارد تا سرمایهگذار انگیزه بیشتری برای ورود به اکوسیستم استارتاپی داشته باشد؟ یا برای مثال میتوان برای او تضمین کرد که رسیک سرمایهگذاری در 50 شتابدهندهای که تاییدیه مرکز را دریافت کردهاند، پایین است؟
- هزاوه: موضوع تاییدیه هیچ ارتباطی به ریسک سرمایهگذاری ندارد. هر استارتاپی چه داخل یک شتابدهنده باشد و چه نباشد، با توجه به متغیرهایی ممکن است ریسک سرمایهگذاری بالا یا پایینی داشته باشد. تنها نکتهای که وجود دارد این است که اگر استارتاپی، وارد یک فرایند صحیح شتابدهی شود، احتمال اینکه آجرهای نخست کسب و کار خود را صحیح بچیند بیشتر است؛ چرا که راهنما و مربیای در کنار این تیم حضور داشته است تا گامهای نخست را بهتر بردارد.
زمانی که بخش دولتی به شتابدهندهای تاییدیه میدهد، میتواند به این معنا باشد که آن مرکز واقعا کار شتابدهی انجام میدهد. مرکز شتابدهی نوآوری، در مرحله نخست به متقاضیان، تاییدیه اولیه اصولی میدهد. بعد از یک سال، اگر واقعا در همین حوزه فعالیت کرده باشند، تاییدیه قطعی را دریافت میکنند.
بنابراین، اعطای تاییدیه به شتابدهندهها به معنای تضمین سرمایهگذاری صندوقها نیست. بلکه تنها این اطمنیان خاطر را به سرمایهگذاران میدهد که بر اساس معیارها و ارزیابیهای مرکز، این شتابدهنده واقعا فعالیتهای شتابدهی را انجام میدهد. اما میزان ریسک سرمایهگذاری به ارزیابی خود صندوقها بازمیگردد.
- فرجزاده: در بخشی از پنل اشاره شد بحث منتورینگ نیز باید در کشور به بلوغ برسد. از آقای قبادی میخواهم در این مورد بیشتر توضیح دهند که اکنون مربیان و راهنمایان فعال در شتابدهندههای کشور در چه سطحی قرار دارند؟
- محمدرضا قبادی: ابتدا میخواستم نکتهای را در مورد بحثهای قبلی اضافه کنم. بر اساس آمارهای غیررسمی، کل رقمی که در اکوسیستم نوآوری کشور در سالهای اخیر سرمایهگذاری شده است، به یک میلیارد دلار نمیرسد. این مبلغ نسبت به سرمایهای که در بخشهای دیگر از جمله ساخت و ساز وجود دارد، بسیار پایین است. در چنین شرایطی، طبیعی است که اکوسیستم استارتاپی کشور به بلوغ نرسیده باشد. این مبلغ با آنچه که در کشورهای دیگر، حتی برخی همسایگان ایران نیز دیده میشود، قابل مقایسه نیست. در نتیجه تا زمانی که بتوان گفت اکوسیستم استارتاپی بالغی در کشور وجود دارد، راه زیادی مانده است. موضوع منتورشیپ نیز جزئی از همین اکوسیستم محسوب میشود. اصطلاح منتور را در فارسی میتوان به پیر و مرشد برگرداند. واقعیت این است که در صورت پذیرش چنین معنایی، به طور کلی هیچ منتوری در اکوسیستم استارتاپی ایران وجود ندارد.
- فرجزاده: سال گذشته در اتفاقی عجیب، دوره آموزشی برای تربیت منتور در دانشگاه تهران برگزار شد.
- قبادی: شاید بتوان شیوهها و ابزارهای انتقال مفاهیم به دیگران را به شخصی آموزش داد، اما منتورینگ به معنای انتقال تجربه هم هست و این مفهوم را نمیتوان به کسی آموزش داد. فردی باید به صورت شخصی، تجاربی را کسب کرده باشد تا بتواند آنها را در اختیار دیگران قرار دهد. البته افراد اهل فنی در حوزههای مختلف یافت میشوند که شتابدهندهها از کمک آنها استفاده میکنند اما شخصی که استارتاپ بزرگی را به ثمر نشانده باشد، برای مثال در حد و اندازههای افرادی چون ایلان ماسک در ایران در دسترس نیستند.
- فرجزاده: یکی از مشکلات کنونی شتابدهندهها، تعدد نهادهای ناظر است. وزارتخانهها و بخشهای مختلفی چون وزارت صنعت، وزارت کار و معاونت علمی و فناوری در این حوزه مدعی هستند. چه ارگانی باید حرف آخر را در این حوزه بزند؟
- هزاوه: البته به نظر نمیرسد در حوزه شتابدهی، چنین مشکلی به صورت پررنگ وجود داشته باشد. معنای تاییدیه با مجوز متفاوت است. هیچ شتابدهندهای مجبور نیست برای دریافت تاییدیه به مرکز شتابدهی نوآوری مراجعه کند، چرا که نداشتن تاییدیه مرکز، خللی در فعالیتش ایجاد نمیکند. نهادی در کشور وجود ندارد که شتابدهندهها محبور به مجوز گرفتن از آن باشند، پس معضل نهادهای ناظر متعدد در این حوزه وجود ندارد. استارتاپها ممکن است با چنین مشکلی مواجه شوند، اما شتابدهندهها خیر.
- فرجزاده: اگر اجازه دهید کمی در مورد فاکتورهای موثری که باعث میشود بتوان به یک شتابدهنده واقعا چنین عنوانی را اطلاق کرد صحبت کنیم. آقای عباسی در خدمت شما هستیم.
- سیهل عباسی: پیش از پاسخ به پرسش شما به یک نکته اشاره کنم. یکی از مشکلات جدی که در این اکوسیستم وجود دارد این است که استارتاپ خوبی برای جذب در شتابدهندهها وجود ندارد که سرمایهگذاران را تشویق به سرمایهگذاری کند. به نظر میرسد اکوسیستم استارتاپی کشور با نوعی رکود مواجه شده است. تا حدود دو یا سه سال پیش، زمانی که یک شتابدهنده، فراخوان شتابدهی صادر میکرد، تعداد زیادی از استارتاپ به آن پاسخ میدادند. در نهایت از میان آنها، تعدادی تیم با کیفیت و ایدههای خوب برگزیده میشدند که از قابلیت جذب سرمایه نیز برخوردار بودند. اما امروز در همان مرحله اول در بستر کار، گزینه چندانی وجود ندارد.
- فرجزاده: در واقع منظور شما این است که کپیبرداری استارتاپها از همدیگر زیاد است و ایده نابی میان آنها دیده نمیشود؟
- عباسی: این موضوع فقط یکی از دلایل بحثی است که به آن اشاره کردم ولی حتی کپیبرداریهای خوب و باکیفیت نیز به ندرت دیده میشود. شرایط به گونهای است که تعدادی استارتاپ در همه رویدادها و نمایشگاهها شرکت میکنند و همه فعالان این اکوسیستم یکدیگر را میشناسند. نمیتوان به خودرویی که در یک محل ایستاده است شتاب داد. شتابدهنده تنها میتواند از میان استارتاپهای در حال حرکت، بهترینها را انتخاب کند و به آنها شتاب بدهد. تیمهای استارتاپی باید به سراغ نیازهای واقعی جامعه بروند و برای آنها پاسخ و راهکاری پیدا کنند. این موضوع به ویژه در مورد نیازها و خواستههای شرکتهای بزرگ که از توان مالی برای حمایت برخوردارند، اهمیت دارد. شتابدهندهها میتوانند این دو را به یکدیگر متصل کنند.
به اعتقاد من، لزومی ندارد نهادی بر عملکرد شتابدهنده نظارت کند. به هر تعداد که شتابدهندهای، خروجیهای خوبی داشته باشد، میزان موفقیت آن مشخص میشود. اگر هیچ نهاد دیگری، برای مثال VCها روی شتابدهندهای سرمایهگذاری نکنند، به این معنا است که عملکرد خوبی نداشته است.
- فرجزاده: به عنوان پرسش و جمعبندی نهایی، آیا میتوان در شرایط کنونی عملکرد شتابدهندهها در ایران را مثبت ارزیابی کرد؟
- مهرداد امانی: از دید یک سرمایهگذار میتوان به این پرسش چنین پاسخ داد که زمانی میتوان عملکرد شتابدهندهها را مثبت دانست که تعداد قابل توجهی تفاهمنامه میان آنها و VCها بسته شده باشد و صندوقها بتوانند سالانه روی حداقل 10 پروژه خوب سرمایهگذاری کنند. اکنون یا شرایط اینگونه هست و اعلام نمیشود یا نیست و تعداد سرمایهگذاری کم است. البته متاسفانه این مشکل در ایران وجود دارد که سرمایهگذاریها، گاهی اعلام نمیشوند.
- عباسی: در شرایط اقتصادی چند سال اخیر، بسیاری از صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر، سرمایه خود را از بخشهای واقعا جسورانه خارج کردهاند و به سمت بازارهای سنتی رفتهاند. هدف آنها این است که ارزش دارایی خود را حفظ کنند. بنابراین حتی اگر شتابدهنده، استارتاپهای خوبی را معرفی کند، منبعی برای جذب سرمایه وجود ندارد. آمارهایی که در ایران در مورد عملکرد شتابدهندهها وجود دارد، به آمارهای جهانی، به عبارتی از هر هزار استارت، دو تیم موفق، بسیار نزدیک است. البته این مراکز باید تلاش خود را بیشتر کنند و 7 سال، که حداقل بازه زمانی نتیجهبخشی سرمایهگذاری محسوب میشود، نیز از آغاز فعالیت آنها بگذرد. از سوی دیگر، هر چقدر که شرایط اقتصادی کشور بهتر شود، عملکرد شتابدهندهها و صندوقها نیز بهتر میشود.
- هزاوه: واقعیت این است که با نگاهی کلی به اکوسیستم استارتاپی کشور، نمیتوان مدعی شد عملکرد مراکز شتابدهنده چندان مثبت بوده است، در عین حال من معتقدم شتابدهندههای خوب نیز در این اکوسیستم فعال هستند.
- قبادی: همانگونه که اشاره شد، بهبود عملکرد شتابدهندهها، به گذشت زمان نیاز دارد. فعالان این حوزه برای هر چه بهتر شدن تلاش میکنند. مراکز شتابدهنده، شباهت زیادی به استارتاپها دارند. آنها نیز برای خود چشماندازی را تعریف کردهاند و به سمت آن حرکت میکنند. ترندی در دنیا وجود دارد که این مراکز به نوعی در حال پا گذاشتن در جای دانشگاهها هستند. آنها وارد مراکز آموزشی میشوند و به دانشجویان از مراحل ابتدایی در مورد مباحث استارتاپی و کارآفرینی آموزش میدهند. مشکل کمبود ایده و استارتاپ خوب در همه دنیا وجود دارد و نمیتوان برای انتخاب تیم، تنها به اکوسیستم استارتاپی بسنده کرد. باید به سراغ کسانی رفت که این فضا را نمیشناسند اما از خلاقیت لازم برخوردارند.
گزارش از: سارا اسلامی
- نمایشگاه , همایش و سمینار , کنفرانس و کنگره و سمپوزیوم , وبینار و رویدادهای آنلاین , رویدادهای استارتاپی و تجاری , جشنواره و مسابقات , کارگاه آموزشی , مجامع , گردهمایی و بزرگداشت , رویدادهای جهان , رویدادهای استان ها , سازمان توسعه تجارت ایران , شرکت نمایشگاههای بین المللی , ایران مراسم نیوز؛ رسانه مرجع صنعت همایش و نمایشگاهی , یسنا همایش؛ طراح و برگزارکننده همایش و نمایشگاه , کلینیک کاربرند؛کارآفرینی , خلاقیت , آموزش و برندینگ