ایران مراسم نیوز: مدتهاست شماره تلفن مستقیم خودم را در بخش ارتباط با ما گذاشتم که اگر عیب و نقصی در عملکردمان بود، مردم بدون واسطه تذکر بدهند. اوایل واقعا همینطور بود و تماس های خوبی از سوی مخاطبان گسترش نیوز با چاشنی انتقاد و پیشنهاد داشتیم. اما این روزها انگار جنس تماس ها و حتی تعدادشان متفاوت شده است.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری-تحلیلی ایران مراسم نیوز،-الو؟ آقا چرا سهم فلان امروز بالا نرفت؟ دیروز هم نرفت. یعنی چی میشه؟ آقا من مسافرکش بودم، تاکسیم رو فروختم پولشو آوردم تو بورس! اگر قراره ضرر کنیم توروخدا زودتر به ما بگید.
-سلام از شهر فلان تماس می گیرم. اینکه خبر زدین «بورس بازان مراقب باشند» یعنی چی؟ چطور قراره بشه؟ من همه طلاهامو فروختم اومدم تو بورس. گفتن تا شهریور پولت دوبرابر میشه. چطوری بفهمم سود می کنم یا نه؟ خیلی نگرانم!
-من قبلا سمت غرب تهران مستاجر بودم. الان صابخونه جوابمون کرده. با پولی که دارم سمت ورداورد می تونم خونه بگیرم. البته یه ارثی به ما رسید که میخواستم خونه بخرم، همسرم گفت ببریم تو بورس. الان نمیدونم چه کنم. شما که دستتون تو کاره بی زحمت بگید پولم توی بورس بمونه یا درش بیارم؟
اینها بخشی از تماس های روزانه به دفتر گسترش نیوز است. مردمی که ته صدایشان کمی نگرانی حس میکنم. گاهی تند حرف می زنند.گاهی هم با ناامیدی. گاهی ما خبرنگاران را با مسئولان ارشد کشور اشتباه می گیرند و توقع کنترل بازار بورس را دارند. گاهی هم فکر می کنند پیشگویان ماهری هستیم و می توانیم روند حرکت بازار سهام را برایشان روشن کنیم!
گذشته از تماس ها در روز تقریبا بین 100 تا 150 کامنت هم در بخش نظرات کاربران داریم که آنها هم از ما وضعیت آینده بازار بورس را جویا می شوند. دختری که پول جهازش را وارد بورس کرده، دانشجویی که با شهریه دانشگاهش بورس باز شده، مردی که خانه اش را فروخته و خلاصه کم نیستند جماعتی که همه تخم مرغ های زندگی خود را در سبد بورس گذاشتند.
تجربه نشان داده که مشت نشانه خروار است. اگر از همکاران خودمان در رسانه های اقتصادی دیگر هم بخواهیم که وضعیت تماس ها و نظرات کاربرانشان را شرح بدهند، احتمالا آنها هم با چنین مواردی برخورد داشته اند. اما آیا واقعا نباید نگران این شرایط بود؟
اجازه بدهید کمی به عقب برگردیم. تعریفی که ما پیش از این در ذهن داشتیم این بود که افراد مسلط به علوم اقتصادی، بخشی از درآمد، سرمایه یا پسانداز خود را با مطالعه، تحلیل بازار و کمک گرفتن از مشاوران تخصصی، در بورس تزریق کرده و در طولانی مدت، به سودی منطقی از بازاری آرام و قابل پیشبینی دست پیدا میکردند.
آماری که مهر ماه سال گذشته منتشر شد نشان میدهد در بهترین حالت یک میلیون و پانصد هزار سهامدار فعال در بازار بورس حضور داشتند و عامه مردم علاقه ای برای کسب تجربه در این میدان نداشتند.
امروز اما به لطف تبلیغات اشتباه سازمان بورس و ایجاد امواج روانی کاملا گذرا در جامعه، عدد فعالان بورسی به حدود پنج برابر رسیده است. رشد تعداد سرمایه گذاران به تنهایی اتفاق بدی نیست. مشکل اصلی ورود بدون مطالعه، با عجله و پر ریسک آنهاست که باعث شده پدیده بورس از یک بیزینس علمی به یک قمار بزرگ تبدیل شود.
اجازه بدهید برای درک بهتر موضوع مثالی بزنم. درختی زیبا، بزرگ و تنومند را تصور کنید که هر روز چند پرنده روی شاخه های آن می نشینند. پرنده ها برای دیگران شروع به تعریف از ویژگی های درخت می کنند. اینکه چقدر زیباست، چقدر میوه های خوبی دارد و البته به برکه آب هم نزدیک است. پس از مدتی آن درخت برای تمام پرنده های منطقه جذاب به نظر رسیده و هر روز بر تعداد آنها افزوده می شود. درخت بیچاره هر روز مجبور است تعداد بیشتری پرنده را روی شاخه های خودش تحمل کند و همچنان استوار باقی بماند. نتیجه این وضعیت قابل پیش بینی است. مهمانان ناخوانده آنقدر زیاد میشوند که بلاخره شاخه ها شروع به شکستن کرده و حتی ممکن است به افتادن و ریشه کن شدن درخت منجر شود. حالا حتی پرندگان قدیمی تر که تعداد زیادی هم نداشتند جایی برای زندگی ندارند.
شبیه اتفاقی که برای درخت و پرنده ها افتاد درباره بازار بورس نیز محتمل است. میلیون ها نفر در چند ماه هرطور که بوده کد بورسی دریافت کردند و فعال بورسی شدند. آنها نه تنها پسانداز بلکه سرمایه اصلی خود از جمله ملک، خودرو، طلا و هرآنچه داشته و نداشته را وارد بورس کرده و توقع دارند با گذشت چند هفته و نهایتا چندماه پول آنها چند برابر بشود. درست مثل وسوسه های عجیبی که سراغ قماربازان می آید!
دولت هم در مقابل این موج به جای هشدار دادن درباره ظرفیت و ماهیت بورس و اینکه باید در هر بازاری تعادل عرضه و تقاضا را در نظر گرفت، به صورت دستوری، شرکتهای کوچک و بزرگ خود را مجبور کرده وارد این فضا شوند و هر چند روز یک بار خبر عرضه اولیه سهام یکی از غول های صنعتی منتشر میشود.
طبق معمول کسی حریف راهکارهای اشتباه دولت نیست اما به هر حال مردم باید متوجه باشند چنانچه روند اضافه شدن افراد جدید به بورس ادامه داشته و سرمایه بیحساب و کتاب به آن تزریق شود، به زودی داستان درخت تنومند و پرنده ها اتفاق خواهد افتاد. در این شرایط آنچه جامعه را فرا می گیرد، ترس و تردید نسبت به نتیجهای مبهم است. ضمن اینکه احتمال از دست رفتن سرمایه میلیونها ایرانی هم وجود دارد.