- علیرضا طلوع، دبیر سمینار: در سالهای اخیر بانکها تلاش کردهاند با اخذ مجوزهایی نقش اپرتورها را بازی کنند، اما در مقابل اپراتورهای نتوانستند تاییدیهای برای امور بانکی به دست آورند. آیا در کل امکانپذیر و درست هست که این دو صنعت جای یکدیگر را بگیرند؟ آقای پوررنجبر شما به عنوان کسی که در هر دو حوزه سابقه حضور داشتهاید، لطفا در این مورد توضیح دهید.
- مظفر پورنجبر مدیرعامل گروه دادهپردازی بانک پارسیان: واقعیت این است که چه اپراتورها و چه بانکها، اگر بخواهند جای دیگری را بگیرند ماهیت اصلی خود را از دست میدهند. وظیفه اولیه صنعت مخابرات، از ابتدا برقراری ارتباط و اتصال میان دو نقطه بوده است؛ در ابتدا این امر محدود به صدا بود، اما در ادامه موارد دیگر نیز به ان افزوده شد. با مرور زمان اتصال چند نقطه به یکدیگر و ارتباط قابل حمل نیز امکانپذیر شد. همه این خدمات ارزش افزوده، به صنعت مخابرات مربوط میشود. به این معنا که خدمت پایهای وجود دارد که موارد دیگری به آن اضافه شده است. فرض اولیه این است که صنعت مخابرات صدا و دادهها را منتقل کند. اکنون، شرایط به گونهای است که صنایع مختلف میتوانند، بعضی از خدمات خود را که در گذشته به صورت فیزیکی ارائه میکردند، در قالب دیجیتال، عرضه و دادههای مختلف را نیز به این صورت منتقل کنند. اما وضعیت موجود به این معنا نیست که آنها میتوانند جای یکدیگر را بگیرند.
در فرایند دیجیتال، نوک پیکان مراجعه به خدمت تغییر میکند؛ به عبارت دیگر، در گذشته مشتریان برای دریافت خدمت به شعبه یا دفتر مراجعه میکردند، اکنون پلتفرم خدمت قبلا به آنها ارائه شده است و میتوانند از آن بهره بگیرند.
امروز نوعی یکپارچهسازی در انتقال خدمات در سطح فناوریهای مختلف رخ داده است که خدمات مالی و بانکی نیز ممکن است از آن بهره بگیرند. صنایع میتوانند از این موضوع برای همگرایی و در نتیجه دگرگونسازی استفاده کنند. البته سطوح مختلفی از این مفهوم وجود دارد. بر همین اساس، تعاریف صنایع از جمله بانکی و مخابراتی نیز به مرور زمان و با توجه به تحول دیجیتال و شکلگیری همگراییها ممکن است با گذشته تفاوت داشته باشد، اما این امر به معنای جایگزینی آنها با یکدیگر نیست. البته هر اپراتوری میتواند خدمات مالی بدهد و هر بانکی نیز قادر است، اتصال و ارتباط را برقرار کند؛ البته به شرطی که سرمایهگذاری در حوزه دیگر برای یک مجموعه بانکی یا مخابراتی، صرفه اقتصادی داشته باشد.
- طلوع: جناب امینی، شما هم تجربه کار در هر دو حوزه را دارید، فکر میکنید بانکها و اپراتورها میتوانند شریکان راهبردی یکدیگر باشند؟
- مصطفی امینی مشاور حوزه تحول دیجیتال: انقلات صنعتی چهارم حول محور همگرایی دیجیتال، میچرخد و این امر میتواند در سطوح مختلف رخ دهد. در دهه 90 میلادی، همین مفهوم در حوزه علوم طرح و بر همگرایی در مقیاس نانو تاکید میشد. در حوزه تکنولوژی نیز دو واژه فناوری اطلاعات و فناوری دیجیتال مطرح میشود. البته متاسفانه در ایران، برخی از افراد، مصادیقی را برای واژه دوم برمیشمارند که در مورد اول نیز به همانها اشاره میشد؛ برای مثال هوش مصنوعی و کلان داده که در واقع مصداق فناوری اطلاعات هستند و امروزه به عنوان دیجیتال از آنها یاد میشود. در نتیجه این ابهام به وجود آمده است که این دو چه تفاوتی با یکدیگر دارند.
در دنیا، همگرایی در سالهای بعد در حوزه صنایع مختلف و در ادامه، در سیاستها و رگولاتوری نیز مطرح شد. اکنون بحث همگرایی دیجیتال پررنگ است؛ شاید بتوان آن را نوعی تجربه بدون درز برای مشتری دانست. به این معنا که دو مجموعه بتوانند نوعی تجربه یکپارچه و بدون درز را به کاربران ارائه کنند. این نوع همگرایی، در صنایع شبکهمحور امکانپذیر است. برای مثال میتوان به صنایع مربوط به امور مالی، رسانهای و فناوری اطلاعات اشاره کرد.
در این بحث باید میان بانکداری خرد و عمده تفکیک قائل شد. موضوع همگرایی دیجیتال بیشتر به تراکنشهای خرد مربوط میشود. همین موضوع، اپراتورهای تلفن همراه را برای ورود به خدمات پرداختی و انجام امور بانکی، تشویق میکند. از جمله مثالهایی که میتوان زد موضوع کیف پول الکترونیکی است.
به هر روی، امکان همگرایی میان صنایع بانکی و مخابراتی وجود دارد، اما این امر به سطح بلوغ آنها نیز وابسته است. در اپراتورها، اکنون مصادیقی از این امر در قالب باشگاه مشتریان وجود دارد و پلتفرمهای مختلفی در این بستر ارائه میشود؛ در چشمانداز فعالیتهای آنها امور مالی هم وجود دارد.
در سطح دنیا نیز امروز توجه به باشگاه مشتریان و ارائه خدمات دیجیتال در بستر آن مورد توجه قرار گرفته است. از سوی دیگر، در برخی گزارشهای بینالمللی دیگر از اصطلاح بانکداری باز یا Open Banking استفاده نمیشود؛ در این گزارشها عبارت Open X به کار میرود. شاید بتوان به جای حرف ایکس، از واژه کسب و کار استفاده کرد.
به نظر میرسد در این میان، صنایع مخابراتی تهدید جدیتر برای بانکها محسوب میشود؛ البته در حوزه بانکداری خرد. چنین تهدیدی در مورد بانکداری شرکت وجود ندارد. بیل گیتس در برابر این پرسش که در عصر تحول دیجیتال، آیا بانکها حذف میشوند یا خیر، گفت که نمیتواند به چنین سوالی با قطعیت پاسخ دهد، اما بدون شک متولی بانکداری تغییر میکند؛ به این معنا که بازیگران جدیدی وارد عرصه میشوند. این شرایط در آلمان خود را نشان میدهد.
اکنون فعالان هر دو صنعت بانکی و مخابراتی دیگر نمیخواهند فقط ارائهدهنده خدمت باشند و قصد دارند به سمت ارائه اکوسیستم بروند. در نتیجه ناچار میشوند مرز صنایع خود را کمرنگ کنند. ممکن است در لایه رگولاتوری دو طرف، مقاومتهایی در این زمینه وجود داشته باشد. اپراتورها اگر با چنین مقاومتی مواجه نباشند، رفتار بانکی از خود نشان میدهند. در مقابل، اگر بانکها وارد حوزه اپراتوری نشدند، ممکن است به این دلایل باشد که یا صرفه اقتصادی برای آنها نداشته است یا کسب و کار مخابراتی برای شبکه بانکی شفاف نیست.
در حوزه همگرایی در سطح تصمیمگیران نیز چالشهایی وجود دارد. اکنون همه شرکتهایی که در لایه عملکردی، مخابراتی محسوب میشوند در سطح سهامداری، بانک هم دارند. با وجود این، همگرایی لازم در دو بخش رخ نداده است؛ چرا که رگولاتور تصور میکند با تداخل فعالیتها، از شان این نهاد کاسته میشود. مجمع جهاتی اقتصاد برای حل این چالش پیشنهاد کرده است که نوعی تعاون راهبردی میان بازیگران دو صنعت شکل بگیرد.
- طلوع: یکی از موانع ایجاد همگرایی بین صنایع در ایران، شفاف نبودن جریان دادههاست. برای مثال برنامه دو سال آینده اپراتور ترکسل در دسترس است و میتوان آن را دانلود کرد. اما ایرانسل و همراه اول تا زمانی که مناقصهای برگزار نکنند، کسی متوجه برنامههای آنها نمیشود. از آقای صمدی میخواهم که در مورد برنامههای شرکت متبوع خود در حوزه تحول دیجیتال و انتظاراتی که از شبکه بانکی در این حوزه دارند، توضیح دهند.
- باقر صمدی معاون دیجیتال ایرانسل: امروز اپراتورها همان رویکردی را در پیش گرفتهاند که در بانکها برای حرکت به سمت تحول دیجیتال وجود دارد، شرکت ایرانسل نیز از این امر مستثنی نیست و اهداف بلندمدت و برنامههایی را برای تحقق آن در نظر دارد. هدف راهبری ایرانسل این است که به اپراتوری دیجیتال تبدیل شود؛ به گونهای که بتواند کسب و کار خود را به این صورت اداره کند. بخشی از این رویکرد به خدماتی باز میگردد که شرکت به مشتریان خود ارائه میکند. برنامه ایرانسل این است که در هر دقیقه زندگی مردم، حضور دیجیتالی داشته باشد. همه خدمات لازم به این منظور را خود شرکت نمیتواند ارائه کند و به همکاری و مشارکت با بازیگران دیگر نیاز دارد. به صورت طبیعی بانکها نیز یکی از آنها هستند. این نوع همکاریها در برنامههای شرکت گنجانده شده است. همچنین، ایرانسل برای تحقق اهداف خود به شرکایی نیاز دارد و میخواهد فرایند همکاری با آنها را دیجیتالی کند. اکنون این فرایند زمانبر و پیچیده است.
در مورد همکاری ویژه با بانکها، حوزه پرداخت برای هر دو صنعت بانکی و مخابراتی اهمیت زیادی دارد. البته در هر کسب و کاری این موضوع مهم است که یا باید جزئی از اکوسیستم پرداخت باشد یا از طریق فعالان این حوزه امور پرداختی خود را سر و سامان دهد. ایرانسل معتقد است امکان ایجاد نوعی شراکت و همکاری میان این اپراتور و شبکه بانکی یا پرداخت، وجود دارد. ما قدمهایی را نیز برای شکلگیری این امر برداشتهایم و پیشرفت آن را در دستور کار شرکت قرار دارد. ایرانسل معتقد است فضای رگولاتوری برای ارائه مجوز به اپراتورها به منظور فعالیت در حوزه پرداخت و فینتک آماده نیست. به همین دلیل شرکت تلاش میکند به صورت غیرمستقیم وارد این مسائل شود. در حوزه پرداخت خرد، اپراتورها میتوانند با تنظیم نوعی مدل کسب و کاری مناسب با بانکها، به آنها کمک کنند و بخشی از تراکنشها را بر عهده بگیرند. برای مثال این موضوع میتواند در قالب کیف پول موبایلی انجام شود.
امروز در دنیا نوعی از همکاری شکل گرفته است که در ایران نیز میتواند بسیار کمککننده باشد؛ میتوان اسم آن را همکاری بر مبنای تبادل دادهها گذاشت. اپراتورها، دادههای بسیاری را در حوزههای مختلف از جمله موقعیت مکانی، میزان درآمد یا نوع علائق مشترکان خود، در اختیار دارند. این موارد میتواند با اطلاعات شبکه بانکی و پرداخت، تجمیع شود و از دل آنها صدها استارتاپ و کسب و کار جدید شکل بگیرد. ایرانسل علاقهمند است در این حوزه با بانکها همکاری کند.
بحث دیگری که شرکت آن را دنبال میکند، موضوع رابط کاربری باز است. بانکها میتوانند از این رابطهای کاربری که در بخش مخابرات وجود دارد، در موارد مختلفی استفاده کنند. در مقابل، اپراتورها نیز میتوانند از برخی مباحث در بانکداری باز، بهرهمند شوند.
در فضای حاکم بر رگولاتوری در ایران، تبدیل نهاد بانک یا اپراتور به دیگری، امکانپذیر نیست اما دو صنعت میتوانند با یکدیگر همکاری داشته باشند. اپراتورها، امروز ساختارهای لازم پایهای را برای این همکاری از جمله در مورد تعداد کاربران دارا هستند. تعجبآور است که چرا هیچ بانکی تمایلی برای بهرهگیری از این امور از خود نشان نمیدهد.
- طلوع: به نکته درستی اشاره کردید. بانکها درصد کمی از اطلاعات مربوط به مشتریان خود را در اختیار دارند و میخواهند باقیمانده را از طریق فینتکها به دست بیاورند. اما همکاری مناسبی میان دو طرف شکل نگرفته است. اگر دادههای صنایع بانکی و مخابراتی با یکدیگر ادغام شود، ارزش افزوده خوبی ایجاد میکند. به این منظور باید نوعی مدل همکاری تدوین شود که منافع دو صنعت را تضمین کند. بعید است که رگولاتوری بخواهد مانعی در این مسیر ایجاد کند و مخالفتی با آن داشته باشد. از آقای غیناقی میخواهم در مورد برنامههای اپراتور متبوع خود در این حوزه توضیح دهند.
- مهدی غیناقی عضو هیاتمدیره همراه اول: در ایران کارهای بزرگی در حوزه مخابرانی انجام شده و هدفهای خوبی به دست آمده است. برای مثال، اکنون همراه اول حدود 88 میلیون مشترک ثبتشده دارد؛ که البته، مفهوم آن با کاربر فعال متفاوت است. بر این اساس همراه اول در دنیا، در میان هزار و سه اپراتور، مقام هفدهم را در اختیار دارد. سرمایهگذاری در شبکه پهنباند موبایل از سال 1393 در کشور آغاز شده و امروز به حدود 12 هزار میلیارد تومان رسیده است. اکنون خدمات همراه اول در این حوزه، تقریبا همه شهرهای کشور را پوشش میدهد و 86 درصد روستاها نیز از آن برخوردارند. همچنین حدود 40 میلیون تلفن همراه هوشمند، در شبکه همراه اول فعال هستند؛ هر یک از این دستگاهها میتواند نوعی باجه بانکی باشد. اکنون نسل 4.5 اینترنت همراه در کشور فعال است؛ در حالی که این تکنولوژی در برخی از کشورهای اروپایی هنور استفاده نمیشود. این موارد بخشی از ارقام و اطلاعات مربوط به صنعت مخابرات در کشور است و در همه این موارد، با افزوده شدن آمارهای دیگر اپراتورها، اعداد قابل توجهی به دست میآید. این اقدامات در شرایط تحریمی با سختی بسیار انجام شده؛ تنها در سال جاری رقم سرمایهگذاری برای تامین شاهراههای مورد نیاز، به چهار هزار و 300 میلیارد تومان رسیده است. هر چند مشترکان از این زیرساختها بهره لازم را میبرند، اما اکنون ظرفیتهای بسیار بیشتری وجود دارد. میتوان از زیرساختهای موجود برای انجام پروژههای مهم دیگری استفاده کرد. برقراری پیوند میان بانکها و اپراتورها میتوان در این زمینه موثر باشد. پیش از این نیز همکاریهایی شکل گرفته است؛ برای مثال، اپراتورها بستر کدهای دستوری را که در امور مالی و پرداخت از آنها استفاده میشود، فراهم کردهاند. با محدود شدن این ابزار، بانکها به سمت اپلیکیشنها رفتهاند که بستر این حوزه نیز از سوی اپراتورها ایجاد شده است.
به اعتقاد من، چنین تعبیری که شرکتهای مخابراتی برای شبکه بانکی، تهدید محسوب میشوند، صحیح نیست. از جمله موانعی که در مسیر دو صنعت برای همکاری وجود دارد، همین طرزفکرهاست که به نظر میرسد، باید اصلاح شود.
همراه اول استراتژی 5 ساله دوم خود را تدوین کرده که از شهریور سال گذشته کلید خورده است. بحث تحول دیجیتال هسته مرکزی این استراتژی محسوب میشود. در بخشی از آن موضوع فینتک هم دیده شده است و آمادگی لازم برای شکلگیری همکاری با این اکوسیستم وجود دارد. همراه اول در چند سال گذشته، مذاکرههایی را نیز با بانک مرکزی و بانکهای مختلف به این منظور انجام داده است؛ با وجودی که اقداماتی نیز انجام شده اما هیچیک موفقیتآمیز نبوده است.
در ایران، در مورد تحول دیجیتال، سخنان بسیاری مطرح میشود اما به نظر میرسد درک مفهوم آن و گامهای اجرایی برای تحقق چنین امری، چندان در کشور توسعه نیافته است. تحول دیجیتال تنها به معنی تغییر کانالهای ارتباطی نیست. متغیرهای مهم دیگری نیز در این حوزه وجود دارد. یکی از اقدامات خوبی که همراه اول انجام داده این است که به عنوان نخستین بار در میان اپراتورهای کشور، مدل تحول دیجیتال این شرکت طراحی و ارائه شده است. این نوع تحول، تکبعدی نیست و باید همه جوانب آن را در نظر گرفت. در غیر این صورت، مسیر طی شده به موفقیت نمیرسد. در مدل همراه اول، شش بعد پیشبینی شده و اکنون این برنامه در حال اجراست.
تحقق تحول دیجیتال، نیازمندیهایی دارد؛ نخست آنکه نمیتوان آن را جزیرهای اجرا کرد. چنین تحولی باید در کل بخشها و صنایع کشور رقم بخورد. اپراتورها و بانکها نمیتوانند به صورت جداگانه در این مسیر گام بردارند. برای مثال در زمان شکلگیری اینترنت همراه نسل 5، فقط بحث صنعت مخابرات در میان نیست؛ این فناوری تلکام را با صنایع مختلف پیوند میدهد. برقراری چنین ارتباطی، بدونشک مثبت است. بدون ایجاد پیوند میان صنایع مخابراتی و بانکی، در آینده هر دو طرف ضرر میکنند. چنین تحول و ارتباطاتی باید در اسناد بالادستی مورد تاکید قرار بگیرند. در برخی از کشورها، مانند عربستان تیمی زیر نظر شخص اول کشور موضوع تحول دیجیتال را دنبال میکند. در چنین حالتی، این تیم میتواند بر وزارتخانهها و نهادهای مختلف نظارت داشته باشد و بین آنها پیوند برقرار کند.
شکلگیری اکوسیستمهای بینبخشی، یکی دیگر از الزامات چنین تحولی محسوب میشود. نکته مهم در این زمینه، بحث رگولاتوریهای مشترک است. اکنون بخش اپراتوری و شبکه بانکی، هر یک نهادهای سیاستگذار خاص خود را دارند. این نهادها تعامل و گفتوگویی با یکدیگر بر قرار نکردهاند و در این شرایط ایجاد پینوند میان دو صنعت امکانپذیر نیست.
- طلوع: همین ایراد در بحث کیف پول هم مطرح میشود. یکی از چالشهایی که در این حوزه وجود دارد و دو رگولاتور باید در تعامل با یکدیگر آن را حل کنند، بحث نظام کارمزدی است.
- غیناقی: مشکل این است که در ایران جزیرهای عمل میشود. رگولاتورهای حوزههای مختلف باید با یکدیگر تعامل داشته باشند. این موضوع که وزارتخانههای مختلف، نهادهای سیاستگذاری جداگانهای داشته باشند، در بسیاری موارد دیگر کارساز نیست.