جشنواره تئاتر فجر، کلافی سردرگم برای تئاتر کشور
سه شنبه 2 مهر 1398 - 13:38:25
ایران مراسم نیوز: یادداشت محمدحسین الوند فعال هنری و سردبیر پایگاه خبری، تحلیلی ایران مراسم نیوز به بهانه ی سی و هشتمین دوره از جشنواره تئاتر فجر.

جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر از مهم‌ترین جشنواره‌های تئاتر در ایران است که هر ساله در دهه فجر در ماه بهمن برگزار می‌شود.

جمله ی بالا جمله ای خبریست که شاید ساده ترین و عام ترین پاسخ در جواب سوال چیستی جشنواره تئاتر فجر باشد اما واقعیت اینست که خیلی از هنرمندان و حتی مدیران تئاتر هم نمیدانند جشنواره بین المللی تئاتر فجر چیست و اصلا به چه دردی میخورد طوری که انگار بذری خودرو تبدیل به عشقه ای شده باشد که کل تئاتر را در برگرفته باشد و در عین حال هم کسی نداند این چیست که حالا به دست و پایمان پیچیده و فقط میتوان گفت هر ساله سعی میکنیم که بیشتر به ان عادت کنیم تا حس کنجکاوی مان ارام تر باشد.

معتقدم برای صحبت کردن و شناختن مفهوم این رویداد سی و اندی ساله باید به بررسی سه کلیدواژه ی مهم بپردازیم.

جشنواره، تئاتر و فجر

جشنواره حرکتیست جمعی در پاسداشت و گرامیداشت مفهومی که به کل جامعه مربوط میشود و همگی در ان نقش دارند به فراخور این تعریف جشنواره ی تئاتر فجر یعنی حرکتی جمعی در گرامیداشت تئاتر فجر.

تئاتر فجر یعنی تئاتری که در خدمت یک اتفاق سیاسی شکل میگیرد و درباره ان صحبت میکند.در این جا به تقاطع تئاتر با مفهوم اجتماعی میرسیم جایی که میتوان تئاتر یا نمایش را به محصولی برای بیان و کاربرد مشتق کرد که در بیان جنبه ی هنری خود و در کاربرد هدف و مقصود ایدئولوژیک غایی خود را می یابد.بنابراین استفاده از ترکیب تئاتر فجر در عبارت جشنواره تئاتر فجر یعنی تئاتری که به واسطه ی فجر با مردم و جامعه پیوند میخورد که اساسا در این موقعیت مبحث اصلی تئاتر نیست بلکه فجر ان چیزیست که درباره ان بحث میشود.بنابراین از تلاقی کلی تئاتر با مفهوم اجتماعی به تئاتر و یک اتفاق سیاسی محدود میشویم که به نوعی میتوان انرا به دو بخش اولیه خود در سالهای ابتدایی جشنواره فجر و بخش ثانویه از اواسط دهه ی شصت تاکنون تفکیک کرد به نوعی که شاید اکثریت نمایش ها در بخش اول به مبحث انقلاب اسلامی میپردازند و در بخش دوم به تئاتری میرسیم که متاثر از فرایندهای اجتماع پس از انقلاب است و میتواند هر چیزی را هدف قرار داده باشد که به نوعی حرکتی غیر ارادی و در قالب نوعی واقعیت اجتماعی نمود پیدا میکند که به خودی خود از گرامیداشت فجر به نقد فجر تغییر ماهیت میدهد.

تئاتر مسئله ی اصلی یک رویداد بی هویت

در روند این تغییر ماهیت علی رغم شرایط قبلی تئاتر مسئله ی اصلی میشود که دست به نقد، تحلیل و بیان میزند. به فراخور این اتفاق شاید بتوان گفت که جشنواره فجر از این دوره به بعد به جشنواره تئاتر تبدیل شد و به گونه ای حالا زمان ان بود که در ساختار اجرایی نیز دچار تغییر و تحول شود اما این اتفاق نیفتاد و این جشنواره همچون کارناوالی سردرگم که شاید  در ابتدا تنها برای گره زدن دو مفهوم ضد برای ادامه ی بقای هنر نمایش شکل گرفته بود  ادامه کار داد و به نوعی فرصت تغییر ماهیت خود را به باری فزون تر برای بی هویتی خود تبدیل کرد به نوعی که نمیتوان گفت این رویداد تاکنون چه مزیتی برای تئاتر داشته.



عدم وجود شاکله ی مدیریتی مشخص

یکی از مشکلات اصلی این رویداد دست به دست شدن هر ساله ی ان میان دبیران مختلف است در حالی که یکی از مهم ترین مشخصه های یک رویداد هنری استراتژی های ثابت برای رسیدن به نتایج قابل بهره برداری و ارشیو کردن است در حالیکه نه استراتژی و هدف ثابتی وجود دارد و نه نتایج مشخصی که بتوان انهارا به عنوان محصول یک جشنواره به صورت دوره ای کنار یکدیگر گذاشت و مورد ارزیابی قرار داد که البته در صورت وجود چنین ارشیوی متوجه خواهیم شد که هر دوره ساز خودش را میزده و اگر پیش روی یک مخاطب قرار گیرد بعید نیست که فکر کند با چند رویداد مختلف روبروست.


عدم وجود اموزش و اسیب شناسی صحیح


تئاتر در ایران مقوله ای خصوصی باقی مانده به این منظور که هیچگاه نمیتوان ادعا کرد که تئاتر در بین مردم عام است و با استناد به این واقعیت میتوان گفت هنر تئاتر در ایران مقوله ای B2B است به این منظور که اکثریت مخاطبان تئاتر خود تئاتری ها یا به عبارتی تئاتری های تئاتربین است بنابراین نمی توان انکار کرد که از لحاظ کارشناسی رویدادها یکی از لازمه های توفیق رویداد در یک مقوله ی B2B توجه به ایجاد اموزش است و به بیان دیگر تمام رویدادهای این چنینی باید جنبه ی پداگوژیک داشته باشند چرا که وقتی شما مخاطب عام ندارید مقوله ی بزرگداشت و نمایش دستاوردها کمی کمرنگ تر میشود و بسنده کردن به این موضوع مانند انست که به تنهایی در یک اتاق در بسته بنشینید و برای خودتان بزرگداشت بگیرید. این اموزش ها میتوانست در قالب جذب و تعلیم سواد و فهم تئاتری به جوان ها و بالاخص دانشجویان ارائه ی خدمت کند و علاوه بر ان به محفلی برای اسیب شناسی های تخصصی تئاتر و هم اندیشی برای ایجاد راهکار مبدل شود.


رویداد های جانبی دیگر لازمه ی B2B ها

شاید بسیاری از هنرمندان تئاتر معتقد باشند که بخش رقابتی باید از این رویداد حذف شود در حالیکه این نه ارائه ی راهکار کارشناسی بلکه پاک کردن صورت مسئله است چرا که از لحاظ کارشناسی یکی دیگر از لزومات یک رویداد B2B وجود رویدادهای جانبیست و راهکار صحیح جابجایی بخش رقابتی جشنواره به این رویدادهای جانبیست که به نوعی به ایجاد بستری مناسب برای تشویق و رشد گروه های غیرحرفه ای یا جوان می انجامد. از طرفی میتوان با ایجاد رویداد های جانبی امکان مشارکت گروه های بیشتری را فراهم کرد.


دولتی بودن بلای جان B2B ها

تجربه و علم ثابت کرده دولتی بودن و دخالت داشتن بخش دولتی در برگزاری رویداد های تخصصی و B2B امریست کشنده چرا که با ورود بخش دولتی در برگزاری این رویدادها سکون و توهم تنها چیزیست که نصیب میشود و شاید به جرأت بتوان گفت اصلی ترین دلیل عدم تناسب جشنواره متولی بودن تئاتر دولتی در ایران است که متاسفانه در مقابل ان هیچ نهاد داخلی مقتدری همچون انجمن ها وجود ندارد که توان و یکپارچگی لازم برای مدیریت شرایط را داشته باشد.


عدم مشارکت پذیری و دیکتاتوری جمعی


یکی دیگر از مشکلات اساسی عدم وجود رویداد موفق در تئاتر کشور عدم مشارکت پذیری در بین اهالی تئاتر است. چرا که مقوله ی تئاتر در ایران همانطور که گفته شد فضایی داخلیست و عملا در گردش بین تئاتر دولتی و اهالی تئاتر به عنوان تنها مخاطبین این حوزه مرتبا منازعات فراوانی وجود دارد که علاوه بر مضرات حضور تئاتر دولتی بار دیگری بر شانه های تئاتر کشور می اندازد که من نامش را دیکتاتوری جمعی میگذارم چرا که با  اعتقاد به این موضوع که با تعصب بر سر کیفیت و اصولا تئاتر بودن یا نبودن اثار بیاییم و به جان یکدیگر بیفتیم امری عبث و خلاف منطق است. در مقابل با حق حیات دادن به گونه های مختلف نمایشی میتوانیم به درک صحیح تری از تعامل با یکدیگر رسیده و در نتیجه مخاطبان بهتری برای تئاتر باشیم.








http://iranmarasemnews.ir/fa/News/13338/جشنواره-تئاتر-فجر،-کلافی-سردرگم-برای-تئاتر-کشور
بستن   چاپ